با خنیا گران خیال_ بخش اول) مروری بر آثار و زندگی استاد غلامحسین بیگجه خانی

غلامحسین بیگجه خانی

 

در محله قدیم ((سنجران)) تبریز، کوچه ای به نام (( قره چی لر)) و ((تار زن لر)) بود که تا کنون نیز به همین نام میان اغلب مردم مشهور می باشد. محله ی تار زن ها یکی از محله هایی ست که در قدیم غالب نوازندگان نامی تار درآن سکنا می گزیدند و در تبریز به معنی کولی نیز به شمار می رفتند. تاریخچه ظهور و وجود کولی ها که در بسیاری از کشورهای جهان  از روسیه، اسپانیا،شیلی و کانادا و .....  گسترش یافته اند به دوردست های تاریک و روشن تاریخی برمیگردد که نشان و نشانه ی هستی شناسانه ای ازآن به میانه نخواهد بود.

در کوچه ی تارزن های شهر تبریز خاندانی پرنبوغ منتسب به ایل ((بیگجه خان)) بود که به رغم ریاست و خانی در نوازندگی تار دستی چیره و توانا داشتند. اهالی این خاندان همگی نوازندگان ساز تار بودند اما درین کوچه نوازندگان سازهایی همچون بالابان(دودوک یا نوعی نی محلی)، نای، زورناچی، قاوال کوب ( همان داریه  امروزی) از زن و مرد همگی چیره دست و استاد در فن خویش می بودند. بزرگ ترین تارزن این خاندان اوستا حسین قلی خان بیگجه خانی بود. وی در مراسم های اعیان و اشراف و کسانی که تمول مالی برای دعوت دسته ی نوازندگان به محافل خویش را می یافتند به همراه پسر خردسالش غلام حسین خان حضور می یافت و درین مراسم شاد باش و شادی غالبا اجرای تصانیف را به فرزندش غلامحسین می سپرد. ازانجایی که عمر پدر به درازا نپایید و غلامحسین در 11 سالگی یتیم گشت، ادامه تعلیم نوازنگی را نزد عمویش و پس از فوت او نزد رضاقلی خان زابلی آذر فرا گرفت. درین سال های جوانی او یکه تاز عرصه ی نوازندگی بود و آشوب نوای تارش با شیوه ای منحصر به فرد غوغا می نمود.در میانه این سال ها بود که ابولحسن خان اقبال السلطان که در تهران خواننده ای توانا و هم نشین نوازندگانی چون آقا حسینقلی و عبدالحسین خان شهنازی و میرزا عبدالله و علی اکبرخان شهنازی و درویش خان بود قصد اقامت در تبریز نمود و پس از مدتی درین شهر همنشینی و همدمی بزرگان و هنرمندانی را برگزید اما یارای همنوازی با وی بزرگانی بودند که توان همراهی وز پس تحریر های پرقدرت و ظرافت های بیشمار آواز وی را در ساز باز می آفریدند ازین رو سراغ حسین قلی خان و برادرش را می گیرد و خبر درگذشت آن دو عزیز را به او می دهند. به سراغ رضا قلی خان می رود اما گرد روزگار سحر سرانگشتان استاد را در غبار فراموشی خاک کرده است و یکه تاز زابلستان دیار پهلوانی نغمه و نوا، آخرین سه گاه اش را در محضر دوست می نوازد اما اورا نویدی به جوانی توانا و خوش پنجه  و یادگار آقا حسینقلی خان بیگجه خانی می دهد.اقبال السلطان امر به آمدن او می کند.غلامحسین به همراه حاجی محمود فرنام( قاوال نواز و داریه نواز همیشه همراه غلامحسین خان بیگجه خانی) به محضر خداوندگار آن روزگار آواز می رود. غلامحسین با ذکر خاطره ای از ورود به محضر اقبال السلطان می گوید که به امر استاد نوای رهابی بر تار آغاز نموده و در میانه محسور صدای جادویی استاد گردیده که بر سر شوق همراه با ساز او خوش می خواند.

 

شب است و چهچه اقبال سر به عرش فراز              افق شکافد و مرغان قاف در پرواز

 

به نیزه بازی برق و شهاب می ماند                          شعاع خنجر تحریر در نشیب و فراز

 

حماسه ای است که انگیخته است در تبریز              قیامتی که غزل های خواجه در شیراز

تا انتهای مجلس مست از می  هنری آسمانی می نوازد و استاد به همراهی و گه به هدایت وی را می نوازد و با مهر فرا می خواند. غلامحسین می گوید که شامگاهان سرخوش و دست افشان و نغمه خوان به خانه آمدم و تا صبح بی پلک برهم زدنی ساز زدم. از آن روز بود که اقبال هنر بی مثال غلامحسین را همچون گوهری یگانه صیقل داد و پرداخت نمود و بیگجه خانی جوان نیز تا انتهای عمر گهر بار استاد در کنار وی و در رکاب وی ماند. اقبال نیز به جر تار او با کسی همراه نگشت و در سفری به فرنام گفته بود (( نه، ساز کسی جز غلامحسین به من نمی چسبد)). تو ساز منی، من ساختمت، چونت نزنم؟

 

از آثار باکلام غلامحسین بیگجه خانی تنها صفحاتی باقیست که آواز اقبال آذر  با آواز رسای خویش تار استاد را همراهی کرده است و باقی ضبط نه چندان مطلوبیست که در مجالس و میهمانی ها اقبال را همراهی نموده است.

در جشن هنر شیراز به همراهی محمود فرنام حضور یافت و قیامتی برپا نمود.پس از آن به میهمانی دربار رفتند که چندان به  طبع وی خوش نیامد و دوباره راه شیراز در پیش گرفت. پس از اقبال آذر یار، استاد و همنشین دیرینه غلامحسین گه گاه در مهمانی ها دیده می شد و سر به نوازندگی مطربانه گرم می نمود.(شیوه ای که اغلب در آن روزگار نوازندگان عامی تر و گاها در سطوح پایین تر برای رفع موانع زندگی بدان می پرداختند). وقوع انقلاب نیز به کسادی بازار هنر دامن زد. نواختن و خواندن گناهی نا بخشودنی و مستوجب عذابی آتشین به شمار می رفت و در تهران پایتخت نیز غالب هنرمندان بزرگ و اساتید چیره دست به پستوی انزوا و ترس و تهمت پناه جستند و یا با سازهای شکسته روزشمار عمر و تباهی خویش شدند.

غلامحسین جوان ازین سال ها با تلخی و سختی فراوان یاد می کند. مختصر درآمد وی را قطع نمودند، او نیز مدت ها دست به ساز نزد و گویی با دنیای خویش و ان چشمه ی جادویی هنر والایش نیز سر ناسازگاری نها.بعد ها به همت زنده یاد ،جوادآذر به تهران امد و در مجلسی با محمدرضا شجریان همایونی زد و ضبط گردید. این اثر اگرچه نفع و نوایی برای پیر مرد تار زن نداشت اما شهرت وی را بر سر زبان ها انداخت.پنجه گرم و سحر مضرابش نقل مجلس گشت. در تبریز روشنفکرانی که تار را به شیوه تفنگ و به تقلید از قفقاز و روس بر سینه می نواختند به دنبال  پدیده ی ازیاد رفته شهرشان افتادند و رادیو تبریز نیز به این نتیجه رسید که چندی نیز داشته هایش را آرشیو نماید و به گنجینه خویش افزاید. به جز چهارگاه غالب دستگاه هارا نواخت

ازانجایی که توانایی وی در اجرای قطعات ضربی، رنگ هاو قطعات محلی قدیمی بی بدیل و درخشان می بود، ساز وی بیش تر از هم نسل هایش از تحرک و غنای ریتمیک و ملودی پردازی برخوردار بود. شاید این پرداخت ملودی وار به پیشینه حضور در مجالس شادی از ابتدای دوران کودکی تا میانه های راه نوازندگی وی ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد اما بی شک ذوق سرشار او سرچشمه ای نهانی و درونی داشته است.از ویژگی های بارز نوازندگی بیگجه خوانی اجرای قوی قطعات، سرعت بالای دست چپ و راز در اجرای مضراب های دراب، ریز های متصل،پرقدرت و درعین حال شفاف و صدادهی تمیز و درخشان ساز می باشد. اجرای قطعات ضربی با ریتمی پرتحرک و ضربی های خلاقانه در میان قطعات ردیف از ویژگی های بارز نوازندگی او می باشد. شیوه ی نوازندگی وی و برخوردای او از قطعات مرسوم محلی که خالق اغلب آنها نیز خود او می باشد به همراه لحن تبریزی سازش، اورا از سردمداران مکتب تبریز می سازد.اما با وجود شباهت های درونی، نوازندگی وی را نمی توان شیوه قفقازی اطلاق نمود.

در سحرگاه 24 فروردین 1366 در تنهایی و درد و درحالی که هیچ کدام از اعیان و اشرافی که گرما و شیرینی مجلسشان را با حضور غلامحسین می یافتند به کمک و یاری اش برنیامدند، به دیار باقی شتافت. می گویند که عجیب مرد. پیرمرد هنوز ساز می نواخت.دست راستش(مضراب گیر) به جانب سینه بر گشته و دست چپش گویی دسته تار برگرفته...چونان مجسمه ی تار زن پیری ناکام.....

*1) پس از بیگجه خانی فرنام نیز همراه و همساز کسی نگشت.اکرچه عمری طولانی و افزون از 100سال زندگی نمود اما شیرین ترین دوران زندگی و هنرش را در کشاکش نغمه و نوای تار غلامحسین و داریه خویش می دید. تا غلامحسین مضراب به تار می زد و آغاز می نمود  بی تاب و بی قرار رقص انگشتانش بر دایره پوستی قاوال می گشت و چنین می نمود که تار وی بی قاول فرنام و ساز فرنام بی تار بیگجه خانی معنایی نداشت.

او تار((جعفری)) داشت که اغلب با او می نواخت اما تار مشقی هم که به دست می گرفت محشری برپا می نمود.به قول شهریار(( آقا غلامحسین به تار آرشه می کشد و آبشار نت هارا سرازیر می سازد، چه با مضراب مجبوری نقطه بچینی، ولی با آرشه خط می کشی))

ذوق سرشار غلامحسین ازو سازنده و نغمه پردازی چیره دست آفریده بود. ضربی هارا هربار به گونه ای دیگر می نواخت و در بداهه نیز خوش پنجه و استاد بود.

 

آثار

 

 *1) اصغر فردی- برشور cd تکنواز استاد بیگجه خانی-انتشارات ماهور

*2) دانش نامه آزاد ویکی پدیا

     *************************************************

 

 در زیر بخش هایی از اجرا های هنرمندانه استاد غلامحسین بیگجه خانی را که غالبا با ساز تار و قاوال (داریه) بار دیرینه اش محمود فرنام ضبط گردیده است را برای دانلود و آشنایی با سبک و سیاق شیوا و پر قدرت این هنرمند گرامی به عنوان نمونه آورده ایم.

 

 

غلامحسین بیگجه خانی - محمود فرنام (بخش هایی از اجرای جشن هنر شیراز) 

 

غلامحسین بیگجه خانی - محمود فرنام‌ (بخش هایی از اجرای جشن هنر شیراز)

قطعه ای از استاد غلامحسین بیگجه خانی

 

چهار مضراب بیات راجه اثر استاد بیگجه خانی ( آلبوم بیداد به همراه شجریان)

پیش درآمد سه گاه با همراهی داریه حاج محمود فرنام

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط محمد مهدي

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 84
بازدید ماه : 72
بازدید کل : 31570
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1